خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هفتم
زمان ارسال : ۱۳۹۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
پشت چراغ قرمز ایستاده بود، دوباره دخترکان گلفروش و فال فروش. با صورت هایی سرخ و یخ زده! دوباره کودکی اش پیش چشمانش نقش بست. وقتی که با لُنگ مرطوب، شیشه ی ماشین لوکسی را تمیز می کرد به امید پولی ناچیز و در عوض فحش و ناسزا بود که می شنید یا گاهی پس گرد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
تمنا
00ممنون از نویسنده فعلا ک جای شکست عشقیشم ولی تا اینجاخوب بوده