پارت شصت و سوم :

پریدم وسط حرفش و همونطور که به منشی نگاه میکردم گفتم :

_ جلسه بعدی رو من با خانم منشی هماهنگ میکنم.

منشی سریع گفت :

_ بله، بله من در خدمتم.

دست نیازو گرفتم و به کیان که بهمون نگاه می‌کرد گفتم :

_ فعلا آقای دکتر.

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.