پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت پنجاه و پنجم :
مأیوسانه به مهراد نگاه کردم و گفتم :
_ باشه شبخیر.
از سرجاش تکون نخورد، سرمو سوالی تکون دادم مهراد گفت :
_ از کجا باید بدونه اتاقش کدومه برو بهش نشون بده یادش نمیاد.
با گفتن این حرف ناراحتیم چند برابر شد و گفتم :
_ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Mahdis
00اسم عروس هلندی من نینوعه هرو قت میگه نینو من یاد عروسم میوفتم