خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت پنجم
زمان ارسال : ۱۳۹۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
مهراد سر تکان داد و گفت:
- دیوونه ای به خدا، خواهر خونده کدومه! من جای تو بودم معطل نمی کردم می رفتم خواستگاری، تا الان همیشه فکر می کردم حتما خودت هم همین تصمیم رو داری. می دونستم پای تو وسط نیست زودتر خودم رو از گیر دادنای مامان خلاص می کردم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ساتیا
00وااا اینکه دخیه نخاستتی چ ربطی به مهراد بنده خدا داره:/