خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت چهارم
زمان ارسال : ۱۴۰۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
بعد از ساعت ها گَز کردن کوچه و خیابان، با پاهایی که از شدت سرما و خستگی ذق ذق می کرد به خانه برگشت. روی کاناپه دراز کشید و مچ پای راست را روی پای دیگر گرداند. ساعد روی پیشانی گذاشته و پلک ها را بست. خسته بود؛ خسته از فکرهای پریشان و در هم، بی نتیجه و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ستیا
00عالی