سوگند به دست هایت ( جلد دوم رمان آخرین بوسه ) به قلم میم.الف (مهسا ٩٣)
پارت پانزده :
اواسط شهریور ماه بود و به رسمه داشتم کسل کننده ترین تابستون عمرمو پشت سر میذاشتم! بی حوصله رو کاناپه دراز کشیده بودم و داشتم کانالا رو اینور اونور میکردم. بابا داشت با تلفن حرف میزد که بالاخره تموم شد و اومد سمتم:
-آروش سمانه بود.
-خب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00عالی