پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت چهل و دوم :
نویان برگشت و به من نگاه کرد و گفت :
_ من یکم دیگه کار دارم، نیاز تو اگه میخوای...
وسط حرفش پریدم و گفتم :
_ نه من هستم.
باشه ای گفت و برای بدرقه احسان و مهناز تا دم در رفت، سیستم اصلی روشن بود زیر چشمی بهشون نگاه کردم و گ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه زهرا
00عالی