پارت هفتاد و نهم

زمان ارسال : ۸۷۱ روز پیش

بابا و مامان با خوشرویی جوابش رو دادن که لبخند شیرینی زد.

- اجازه می فرمایین؟


بابا لبخندی زد و سری تکون داد.

- بفرمایین پسرم.


تشکری کرد و دستش رو به سمت من دراز کرد.

- افتخار میدین؟


نگ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید