عشق آمازونی (جلد دوم) به قلم آمنه آبدار
پارت هفتاد و هفتم
زمان ارسال : ۸۷۰ روز پیش
- من غلط بکنم...
چشماش رو بست و نفس عمیقی کشید.
- الان تو چرا داری حرص و جوش می خوری؟
به سمتش چرخیدم و توی چشمای آبی اش خیره شدم و تند گفتم:
- چون دارم عاشقت میشم! عاشق یه دیوونه... قشنگ می دونم خری ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یاسمن
۱۷ ساله 00خیلی فوق العاده س من ویانا نیوز رو همه قبلا خوندم و عاشق کار هاتونم کاش سیاهی لشکر آخرین کار طنزتون نبود رمان های طنز الان همه آبکیه و کپی شما که اینقدر خوب مینویسید حیفه دیگه رمان طنز ننویسید😑