عشق آمازونی (جلد دوم) به قلم آمنه آبدار
پارت هفتاد و ششم
زمان ارسال : ۸۷۰ روز پیش
ساعت یازده و نیم بود که تصمیم گرفتیم برگردیم. اول دلارام رو رسوندیم که موقع پیاده شدن رو به هممون گفت:
- مرسی بابت امشب، خیلی وقت بود که اینجوری خوش نگذرونده بودم، مرسی که منو بین خودتون راه دادین.
لبخندی زدم و دستش رو ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Dayana
90👌👌👌تازه از دریا خوشم اومد. خوبه که اتفاقی افتاد که فهمید نباید انقدر خودشو کوچیک کنه