منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت چهل و پنجم :
با شنیدن صدایی پشت سرم.
با همون لبخند رو لبم پرخیدم.
سه تا سگ بزرگ و سیاه...از اینا که تا کمرم میرسیدن...تو فاصله 10قدمیم بودن.
با دهن نیمه باز، سر جام خشکم زده بود.
سعی کردم خوش بین باشم...قطعا قلاده داشتن زنجیر داشتن...
نگاهم و به گردناشون دوختم.
نه...هیچ خباین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۵۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Miele
00اوکی ولی میرای&..;&..;&..;&..;