پارت صد و نود و پنجم :

با صدای کم جونی تشکر کوتاهی کرد و توی سکوت فقط اشک ریخت که نفسم رو کلافه بیرون فرستادم و گفتم: همش تقصیر منه، نباید آدرس رو بهش می‌دادم.


انگار که یکم آرومتر از قبل شده باشه، یکم ازم فاصله گرفت و درحالی که اشک‌هاش رو پاک می‌کرد لب زد: ت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.