تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و نود و یکم :
نفسم رو با صدای بلندی بیرون فرستادم و کلافه مشغول شستن ظرفها شدم.
صدای بگو مگو و صحبتهاش با رضا میاومد که در تلاش بود وادارش کنه شعر بخونه، اما من دیدی بهشون نداشتم و فقط بلند بلند آه میکشیدم.
باورم نمیشه اولین روز ز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
---
30این دو پارت فان بود، یعنی امین هنوز به غلط کردن نیفتاده؟ زری ام که نمیفهممش اصلا انگار نه انگار ، با شوهر قبلیش چیکار میکرده؟ حداقل در حد یه دوست صمیمی شو دیگه