پارت سیزده

زمان ارسال : ۸۶۴ روز پیش

پیراهن را به کمک چند تن از کارکنان دراوردم.
لباس هایم را پوشیدم.
از اتاق پرو که خارج میشدم همچنان نگاه خیلی از کارکنان را روی خود احساس میکردم.
نه این که من دلبری کرده باشم.
هنر پیراهن و این که من چه طور توانسته ام چنین پیراهنی را طراحی کنم آن هارا به حیرت واداشته بود.
دخترک 26 ساله ای که توانسته بود خودش را به این موقعیت برساند.
برایشان عجیب بود.
وارد اتاق حنا شدم.

725
318,649 تعداد بازدید
1,848 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Hana

    80

    واااای این رمااان گاااده حتی با خوندن یه سطرم کیف میکنییی عااالیهه من مرررگ خیلی مرموزه و بسی زیاد حس فضولیمو غلغلک میده اصا صفااا😂😋دمتون خ گرم عشق کردم لذت خیلی خاصی بم میده این رمان اصا💗🚶 ♀️

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید