منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت چهل :
به سمت صندلی خالی رفتم و پشت میز کنار یه پسر زشت موفرفری نشستم.
شکل بقیه پول ماست بود.
لبخند کج و کله ای زد.
منم لبخند زدم.
تو دلم البته یه زهرمار نثارش کردم.
مثل بقیه برای خودم یه چیزایی تو ظرف کشیدم و اروم و سر ب زیر مشغول خوردن غذام شدم.
از هر دری حرف میزدن و چراین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۶۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.