پارت شصت و دوم

زمان ارسال : ۸۸۵ روز پیش

- کارای مجموعه گویا یه هفته مونده و زیاد طول بکشه یه هفته و چند روز، بقیه اش دست یزدانه بره جمع و جورش کنه، هستیارم که طاقت دوری بیشتر رو نداشت، دیشب اومدن خونه مون و گفتن عروسی می گیریم.


دریا با شوق دستاش رو بهم کوبید.

- ویی خ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید