تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و هشتاد و سوم :
انگار به چیزی که شنیده شک داشته باشه، گیج یه نگاه به من و بعد یه نگاه به هادی انداخت و خواست چیزی بگه که اون زودتر لب زد: شوهرته زری؟
متعجب نگاهش کردم که فرم نشستنش رو تغییر داد و درحالی که با یه لبخند ملیح نگاهمون میکرد گفت: از همون ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اخه یکی نیست
10زری گرفته بدبختو ت دستش😂