پارت بیست

زمان ارسال : ۱۰۸۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه


وحشت زده خودم رو ازش جدا کردم و با چشم‌های گرد شده بهش خیره شدم که خنده‌ی نخودی کرد و گفت: تو که اومدی تو اتاق بیدار شدم یادم اومد امروز حموم نکردم، گفتم بیام هم تو تنها نباشی جن و روح گیرت نندازه، هم من حمومم رو کنم.


داخل اومد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.