تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و هشتاد :
فقط نگاهم کرد که نفس کلافه ای کشیدم و فورا از اتاق بیرون زدم.
میدونستم حرفهامون قراره خصوصی بشه و به خاطر همین همه رو بیرون فرستاده بودم.
حالا باید میرفتم سراغ باقری و پسرش نه؟ چرا هر کسی که یه جوری با اینها ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00حالاچه بلایی سرزری آمده امیدوارم فردا مشخص بشه فقط گروگان نگرفته باشن