تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و هفتاد و ششم :
با اینکه رفته بود اما سری به نشونهی تایید تکون دادم و بعد از پوشیدن یه مانتو و شلوار طوسی رنگ و یه مقنعه برای راحتی خودم، کش چادرم رو روی سرم تنظیم کردم و بیرون زدم.
به همراه رضا جلوی در وایستاده بود و کمک میکرد تا کفشش رو بپوشه. من ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
پروا
34از زری متنفرم چرا آنقدر کاسته آخه یه چهارتا هرکته عاشقانه ومیدونم یکم دلبری انجام نمیده تازه شکل مادرشان لباس می پوشه اه