پارت هفتم

زمان ارسال : ۸۸۵ روز پیش

دلم برای پرندم تنگ بود.
اما خاطرم جمع بود که اورا به فرد مطمئنی سپرده ام.
مطمئن تر از همه...
دلم برای مادر هم تنگ بود...دلم برا اقاجان هم تنگ بود.
قبل از سفرم به ایتالیا سفر کوتاهی به شمال داشتم...لحظه لحظه ورودم به خانه قدیمیمان مانند فیلم از جلوی چشمانم گذر کرد.


بوت هایم را روی گلیم قرمز دم در خانه از پای کندم.
از طویله پشت خانه بوی گوسفند میامد.
از این بو ا

735
319,912 تعداد بازدید
1,848 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ارام

    00

    تورو خدا عضویتو باز کن بخریم😭😭😭

    ۴ هفته پیش
  • ساجده

    00

    دیوانه کننده😁😶

    ۴ ماه پیش
  • دف

    00

    عل

    ۶ ماه پیش
  • Mino zb

    00

    خوب بود

    ۷ ماه پیش
  • Nfs

    20

    ..... 🔥🔥🔥🔥 زندگی گذشته ی ترنج و زندگی الان ایسوو عاشق و کنجاوشمممم و پرنسسسسس 🔥🔥🔥🧿🧿🧿

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید