زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و یکم
زمان ارسال : ۹۰۰ روز پیش
دستش را میان دستهایم فشردم و با قدمهای بلند وارد مدرسه شدیم و به محض رد شدن از در، آنقدر که حواسم پی زرنیخ بود، محکم با کسی برخورد کردم اما برنگشتم تا حتی عذرخواهی کنم.
دست ونسا را محکمتر گرفتم و به سمت کلاسهایش رفتیم.
بعد از آن که با دوستهایش رفت و خداحافظی کرد، وارد اتاق مدیر شدم.
با دیدنم لبخندی زد و سلام کرد.
- بفرمایید کمکی از دستم بر میاد؟
خیلی جدی، بدون آ
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ترکان
20پنجشنبه رو نمیدونم ولی اگه روزای پارت گذاری نگاه کنید دیگه جمعه ها پارت نداربم
۲ سال پیشنیایش
60چرا دوروزه پارت جدید نمیاد رکوئیم زندگی هم امروز پارت ارسال نکردین
۲ سال پیش❤
70پس پارت جدید کو؟
۲ سال پیشDayana
110ایوان وارد میشود! یوهاهاها
۲ سال پیشالما
70😈💃💃🤩😂😂😂😂😜
۲ سال پیش
S
10الان شنبه است پس کِی پارت میزارین؟😕