پارت نوزده :

دخترک نگاهش به برگ‌های خشکیده‌ی روی سنگفرش پیاده‌رو بود و با لحنی ملایم ادامه داد:

- ان‌شالله سر راه هیچ عاشق و معشوقی سنگ نیفته! دو نفر که همو می‌خوان، خب می‌خوان دیگه. خدا رو خوش نمیاد این‌جوری عذاب بکشن.

جهانیار ابروهایش را به هم نز ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.