منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت سی و دوم :
آردا با همون مشتی ک رو هوا نگه داشته بود برگشت سمت اوزان،مشتش خورد رو گونه اوزان.
اوزان شوت شد رو زمین.
آردا با بهت گفت:
_عــه...ببخشید!
پسری از پشت پرید رو شونه آردا تا بزنش که فوری خم شدم و صندلی کنار میز و برداشتم و بلندش کردم و کوبیدمش به کمر پسره.
پارتی به هماین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت کمتر از ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۲۰۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
هیم
00عالیهع