عشق آمازونی (جلد دوم) به قلم آمنه آبدار
پارت چهل و سوم
زمان ارسال : ۹۰۵ روز پیش
- نمی دونم هانا، خیلی کلافه ام... بیا مثل اون روزا باشیم... اصلا می خوای حرف بارم کن، تیکه بنداز، مدام اخم کن، فقط پیشم باش! هستی آروم میشم، راضی ام به اینکه اصلا باهام حرف نزنی، ولی باشی!
روم رو طرف دیگه کردم و قطره اشکی که ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
پاییز
۱۴ ساله 00به نظرم رمان فوق العاده آیه من خودم رمان مینویسم و عاشق رمان شما شدم