پارت سی و دوم

زمان ارسال : ۹۱۵ روز پیش


با چشمای گرد نگاش کردم که نشست و دستی به موهام کشید.

- ببین جناب توکلی تو یا منو می گیری یا روز عروسی میام گلوله بارونت می کنم!


با چشمای گرد نگاهش می کردم و کله ام رو تا آخرین حد ممکن، عقب برده بودم. این عادت دریارو فر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید