یک عمر تاوان به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت دوازده
زمان ارسال : ۱۱۱۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
ساعتی بعد به خانه رسیدند. فرهاد ماشین را داخل حیاط برد و از آن پیاده شد. چمدان شیوا را برداشت و شیوا به خواهرش کمک میکرد تا از ماشین پیاده شود. فرهاد جلوتر از دخترها قدم برمیداشت و چمدان را میبرد. فرزاد از خانه بیرون آمد. مجبور شده بود ریش و سبیلش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
کیمیا
11چه صمیمیت قشنگی بین شیدا و فرهاد هست