پارت بیست

زمان ارسال : ۹۲۸ روز پیش


تقریبا داد زدم:

- عمرا... من با این پسره آشتی نمی کنم!


انگشت اشاره ای رو روی بینی و دهنش گذاشت.

- هیشش...


لبخندی زدم و با شیطنت ابرویی بالا انداختم.

- سوسماز!


خندید و گفت:< ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید