یک عمر تاوان به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت ده
زمان ارسال : ۱۱۱۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه
دخترک گریهکنان به آغوش شیوا رفت و آهسته هق میزد. شیوا پریشان و حرصآلود کنار گوشش پچ زد:
- احمق چرا تغییر مسیر دادی؟ نگفتی پرت بشی پایین؟! صورتت زخمی شده؛ جواب بابا رو چی بدم؟
ساحل دلنگران پیش آمد و با دیدن شیدا لب زد:
- چی شدی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آتنا
170نگار جون ببخشید میشه بگید عکس شخصیت هارو میزارید یا نه(لطفا جواب بدید-آخه بزارید تا نزارید به نظر من خیلی فرق میکنه