ترس از ارتفاع به قلم مبینا حاج سعید
پارت چهارده
زمان ارسال : ۱۱۴۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
نگاه استرس بارم رو به پسره دوختم و با عجزی که توی صدام موج میزد گفتم:
- ببین، شمارهم رو بهت میگم. اصلا... اصلا با هم آشنا میشیم و کمکت میکنم اون پرونده رو پیدا کنی. فقط جان هر کی دوست داری، من رو ول کن برم. دارم میگم خطرناکه!
< ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما