ماه قلب من به قلم فاطمه سیاوشی
پارت سی و یکم :
امیر نبود اما صدای عاطفه رو از بالکن که با کاوه حرف می زد می شنیدم.
_خودت میدونی عاشقتم کاوه، این دخترو ول کن منم امیرو ول می کنم
قلبم از حرکت ایستاد
_واقعاً چقدر وقیحی تو چی فکر کردی در مورد من چهار ساله پیشم در مورد علاقت گفتی و من گفتم نه،
من هیچ حسی به تو ندارم
مطالعهی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۷۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
زینب
۲۰ ساله 80عاطفه واسه این ازامیربچه نمی خوادبخاطری که کاوه رودوست داره می خوادزندگی المیراروخراب کنه که خودش زن کاوه بشه بعداازش بچه داربشه
۳ سال پیشمینو
50افرین بهت زدی تو خال ...خیلیا به نویسنده گفتن چه نیاز بود به این کارا .اما نویسنده خودش فکر همه جاشو کرده بود😍💞برا همین عاطفه بچه دار نشد
۳ سال پیشح
۳۴ ساله 50خدااین زن لعنتش کنه چرا می خواد المیرا رو بدبخت کنه خودش عاشق کاوه هست می خواد خودش با کاوه باسه
۳ سال پیشهیفاء
۲۵ ساله 40ای بابا چی شد یعنی المیرا کاوه روهم ازدست میده
۳ سال پیشناری
70خدالعنتون کنه بدبخت المیرا بخدا این رمان اکه پایانش تلخ باسخ من یکی که کلا نبود میشم المیرا حق یه زندگی خوب رو داره چرا اینقدر بایر غداب بکشه
۳ سال پیش
هدیه
10حسم میگه یه اتفاقی انگار برای کامیار افتاده 😔