زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت هشتاد
زمان ارسال : ۹۲۷ روز پیش
***
«دانای کل»
- برام جالبه که چطور قبول کرده بیاد اینجا!
- دانشگاه خوبیه، چرا قبول نکنه.
- حتما خیلی بهش اصرار کردن.
- خیلی هیجان دارم... یعنی چطوریه؟
تمام دانشگاه در مورد ایوان ریچاردش حرف میزدند.
آنابت با پوزخندی از کنار دخترها رد شد، آن روز ایوان بد حالش را گرفت البته باز هم منکر آن جذابیتی که برایش داشت نمیشد.
آن شب در خاطرش بود...
خونسردی و مرموز
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
Sa_r_a
40عجب استاد خفنی بشه ناموصااااااا،ینی من عاشقشممم ،لنتی بد چیزیه🙂😲😲😲😲💔