یک عمر تاوان به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هفتم
زمان ارسال : ۱۱۵۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
کمتر از یک ساعت دیگر، فرهاد به خانه رسید. با پارک کردن ماشین، طول حیاط را دوان دوان طی کرد. وارد خانه که شد، فرنگیس را روی صندلی راک دید که اخمآلود نگاهش را به رو به رو دوخته و با حرص لب میفشرد. فرزاد و شیدا روی مبل نشسته بودند و سکوتی سنگین بر فض ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
...
160لطفاََ عکس شخصیت ها رو بندازید😘