طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت هفتم
زمان ارسال : ۱۲۶۴ روز پیش
وحشت زده برگشتم و با دیدنش بهت زده خشکم زد و با چشمای درشت و ارومش نگاهم می کرد لبخندی زد و بلندم کرد و بدون توجه به خیسی لباسام بغلم کرد بغض کرده گفتم:
-م...مرده...دیگه نمیاد
محکم تر از قبل من رو به سینه اش فشرد و آروم گفت:
-مرد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
FoZoL
00میگم مرجان تو این رمان دوتا میلاد هست یا فلش بک می زنی ک چجوری اشنا میشن؟