پارت بیست و نهم :

با قدمی که به جلو برداشت، نیمه‌ای از بدنش در تاریکی فرو رفت و نوای ترسناک و بدون ملایمت صداش توی گوشم پیچید: داشتی می‌گفتی خانم دکتر، ادامه بده...

آب دهنم و قورت دادم اما نتونستم تکون دیگه‌ای بخورم یا اراجیفم و ادامه بدم.

- که داداشت سر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.