بی محابا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت بیست و هشتم :
- باشه من تسلیمم؛ میخوای مثل همیشه اول صحبت کنی و بعد هم به حرفهای من گوش ندی؟
سری به جلو تکون دادم.
- مگه قرارمون همین نبود؟!
نفسش و آه مانند بیرون داد و لبخند کمرنگی که باید اطمینان بخش میبود روی لب نشوند.
- گوش میکن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فری
00جر الا میخواد چ خاکی تو سرش کنع😂