پارت نهم

زمان ارسال : ۱۱۶۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه

«طاها زند» 

آهی شاکی نگاهی به هتل انداخت و گفت:


- ای بابا! ما دلمون رو به ویلای رسول خوش کرده بودیم. 



با اخم نگاهی بهش انداختم و پوفی کشیدم. 



- ببینم مگه تو نبودی می‌گفتی که من هم اگه جای طاه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.