پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۹۳۰ روز پیش

کمی سبد بزرگ را حرکت داد و آخرش که نفهمید چه باعث سنگینی بیش از حد شده، سرش را کج کرد و به سختی آن را هل داد و از اتاق بیرون برد.
اتاقی که فقط در آن لباس‌ها را جمع می‌کردند و برای شستن، به رختکن بزرگ برده می‌شد.
رختکن بزرگ فقط برای زندانی‌ها بود. لباس و یونیفرم سربازها و باقی کسانی که در زندان حتی سِمَت کوچکی هم داشتند، به خارج از زندان انتقال می‌دادند تا تمیز شوند.
تبعیض همه جا

727
380,334 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Dayana

    10

    اوه مای گاد!!! پس درست حدس زدم اونی که افتاد زندان ایوان نبود اما مشکل اینجاست... پس کیه؟ 🤔

    ۳ سال پیش
  • سنا

    40

    من نفهمیدم چی شد؟ 🥺

    ۳ سال پیش
  • بنده خدا

    70

    من فقط ی سوال دارم..اون زنه هم ادم بدی بود؟ چون هیچ چیزی درباره مقتول دهم نگفتن

    ۳ سال پیش
  • شانلی

    ۱۶ ساله 90

    جان چیشد؟ زرنیخ چه خفنه پلیساروگول زده 🤔🤩

    ۳ سال پیش
  • E

    30

    لعنتی ، عالیه

    ۳ سال پیش
  • مهدیه

    40

    چی شد؟ کدومش زرنیخ بود

    ۳ سال پیش
  • Hesel

    60

    واااای چه جالب شد داستان 😃😃😃

    ۳ سال پیش
  • یگانه

    100

    فک کنم اون کسی که افتاد زندان همون کسی باشه که ایوان از تو دارک وب سفارش داد یعنی قاتل سریالی

    ۳ سال پیش
  • افرا

    100

    از جالب هم جالب تره وویییییی😍😍🙂

    ۳ سال پیش
  • روناک

    100

    ... مخم پوکید اون زرنیخ نبوده. لعنتی جذاب این رمان عالیه . کار های زرنیخ هم همش یا برنامه بوده عالی بود 👏👏👏👏👏👏

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید