از خود رانده به قلم سنا فرخی
پارت چهارم
زمان ارسال : ۱۱۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
حریر آفتاب با ملایمت، صورت هستی را نوازش کرد. دختر بیاختیار دستانش را حصار صورت کرد تا نور خورشید کور شده و او به خواب ادامه دهد... میدانست اگر دیر شده بود مادرش بیدارش میکرد... پس دمی عمیق کشید و پاهایش را کمی جمع کرد. تا چشمانش گرم خواب شد، اتفا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
shr
00خوب