یک عمر تاوان به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت دوم
زمان ارسال : ۱۱۴۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
درب سالن باز شد و فرزاد با دسته گل و جعبهی کادویی پا به خانه گذاشت. حینی که با پاشنهی پا درب را میبست با صدای بلند گفت:
- سلا... م. من اومدم.
فرهاد نیم نگاهی انداخت و عبوس لب زد:
- سلام.
ابروهای فرزاد در هم گره خورد و گفت: ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ناشناس
10رمانش خیلی قشنگیه