توپاز آبی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت یکم
زمان ارسال : ۱۱۴۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
مقدمه:
تو را با غیر میبینم، صدایم در نمیآید.
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید.
نشستم، باده خوردم، خون گرستم، کنجی افتادم
تحمل میرود اما شب غم سر نمیآید
چه سود از شرح این دیوانگیها بیقراریها؟
تو مه بیمهر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آروشا
00عالی بود