آکرولیزیانا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت سی و ششم :
پوفی کشیدم و با ناراحتی گفتم: تو یه دوست بد و یه انسان پلید بیاحساساتی!
با گیجی و بیحوصلگیای آشکارا توی صداش پرسید: چیه؟ باز چی کار کردم خودم خبر ندارم؟!
- تو نباید زنگ بزنی از اولین روز کاریم بپرسی؟
آهان بلندی گفت و با بیخیالی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
هارلی
61اگه این جاوید باشه ؟ پروا رو از کجا می شناسد ؟جذیری رو چطور می شناسه ؟ آهان فکر کنم لاوین بهش گفته که شهاب این جاست 🙄🤔ولی پروا چی ؟ اه گیج شدم