آکرولیزیانا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت سی و چهارم :
گوشهٔ لبم رو گاز گرفتم و تند تند دست توی جیب روپوشم کردم و به سمتش گرفتم.
با تعجب به دستمال توی دستم نگاه کرد.
- چیکارش کنم؟ خونریزی نکردم که اسکل.
یکم تو لبها و دماغش دقیق شدم و بعد با بدبینی گفتم: چهطور ممکنه؟ اصلاً نمیشه، بیا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
?دختر کوهستان?
112دوستان عزیز فک کنم شماها شلوار کردی رو با پیژامه اشتب گرفتیدلباس کوردا چه زن و چه مرد فوق العاده زیبا و قدیمی ان قشنگ ترین لباس ها مال کورداس عزیزان