پارت سی و چهارم :

گوشهٔ لبم رو گاز گرفتم و تند تند دست توی جیب روپوشم کردم و به سمتش گرفتم.

با تعجب به دستمال توی دستم نگاه کرد.

- چی‌کارش کنم؟ خونریزی نکردم که اسکل.

یکم تو لب‌ها و دماغش دقیق شدم و بعد با بدبینی گفتم: چه‌طور ممکنه؟ اصلاً نمیشه، بیا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.