افسانهای از چمروش (چَمروش) به قلم سعیده نعیمی
پارت پنجاه :
سربازان همگی برگشته بودند اما هیچ اثری از هوم و پرندهاش نتوانسته بودند پیدا کنند. همانطور که ناگهانی پیدایش شده بود یکباره هم ناپدید شده بود. دستور داده بودم تعداد سربازان گشتزنی در شهر را زیاد کنند تا اگر به فرد مشکوکی برخوردند سریعا دستگیرش کنند. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
۱۳ ساله 412شاید هوم درمنه رو ببوسه درمنه خوب شه🖤🖤🖤