پارت چهل و ششم

زمان ارسال : ۱۲۲۷ روز پیش

دستی به چونش کشید و خیره به نمای بیرون گفت؛

-برگشتی فرانسه؟

سرمو به طرفین تکون دادم:

-نه...بعد رفتن میلاد فکر کردم...

نتونستم.نشد...خواستم برم...نشد که بشه!

شما جای من نبودین...اگر بودین، اگر چشمای آبیش و میدیدین که ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید