پارت بیست :

به دنبال بقیه پیاده شدم و با قفل کردن ماشین، دنبالشون راه افتادم.

صدای جیرجیر جیرجیرک‌ها و واق‌واق سگ‌ها، به شدت رد مخم بود؛ هوا کاملأ تاریک بود و می‌تونستیم از فاصلهٔ چند متری ماشین‌های مدل بالای زیادی که گوشهٔ ویلا پارک شده بودن رو ببینیم.

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.