مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هشتاد و پنجم
زمان ارسال : ۹۹۹ روز پیش
نیهان سمت ریحانه رفت و آهسته بازویش را گرفت. لب به عطوفت باز کرد:
- خودت رو اینقدر اذیت نکن خانوم سپهری... انشالله درست میشه. پاشو بریم بیرون یه آبی به صورتت بزن. ستاره هم آرومتر بشه میاد.
ریحانه با رخوت از جا برخاست و همراه نیهان از ات ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
۱۷ ساله 60ای حرص خوردم ای حرص خوردم مردیکه بزمجه راس راس وایساده میگه تو ببخش (با ادا بخونید)د اخه تو لیاقت بخشش داری طفلی میترا که نمیدونه تو چه حیوونی ستی جون آروم باش حرص نخور🤣🤣🤣