پارت هفده :

« چهار ساعت پیش»

بالش ها رو با نظم و ترتیب پشتم چیدم و با خیال راحت بهشون تکیه دادم؛ با پام میز رو به عقب تر پرده هول دادم و بعد از محکم کردن جاش لنگ‌هام و روش ولو کردم.

با لبخند چشم‌هام رو بستم و شلنگ قلیون و به لب‌هام نزدیک کردم.

...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.