پارت نوزده :

با رسیدنم به دم در اتاق چشمم به الهه افتاد که با وحشت به کمدم چسبیده بود و نگاهش به روبرو بود.

با نگرانی به سمتش رفتم.

- چی‌شده الی؟

با لب‌هایی لرزون انگشتش و به سمت جلو دراز کرد و چیزی رو نشونه رفت؛ با تعجب به مسیر انگشتس خیره ش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.