آکرولیزیانا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت سیزده :
منتظر واکنشی از جانب خودش یا بقیه نشدم و با جیغ جیغ از موزه بیرون پریدم.
بعد از اینکه اون خیابون و رد کردم و رسیدم به پیادهرو، دست از دویدن برداشتم و در حالی که نفس نفس میزدم، خودم و روی یکی از نیمکتها ولو کردم.
پیرمردی که تا کمر مچاله ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
هااا
00.. .. ....